آنـان كـه خـاك را بـه نظـر كيميـا كننـد آيـا بـوَد كـه گـوشـه چشمـي بــه مـا كنند
دردم نهفـتـه بــه ز طبيبــانِ مــدّعـي بـاشــد كــه از خـزانـه غيبـش دوا كنند
معشـوق چـون نقـاب زرخ در نمـيكشـد هــركـس حكـايتــي بـهتصـوّر چـرا كنند
چون حسنِ عاقبت نهبه رندّي و زاهديست آن بـه كـه كـارِ خـود بـهعنـايت رها كنند
بي معرفت مباش كـه در مـن يزيـدِ عشـق اهـلِ نـظـر مـعـامـلـه بــا آشنـا كنند
بگـذر بـه كـويِ ميكـده تـا زمـره حضـور اوقـاتِ خـود زبهـرِ تـو صـرفِ دعـا كنند
پيــراهنـي كـه آيـد ازو بـويِ يـوسفـم تــرسـم بــرادرانِ غيـورش قبــا كنند
حـالـي درونِ پـرده بسـي فتنـه مـيرود تـا آن زمـان كـه پـرده برافتـد چهـا كنند
گـر سنگ ازيـن حديث بنالـد عجب مـدار صـاحبـدلان حكـايـتِ دل خـوش ادا كنند
مي خـور كـه صـد گناهِ زاغيـار در حجـاب بهتـر ز طاعتـي كـه بـه روي و ريـا كنند
پنهان زحاسدان به خودم خوان كـه مُنعمان خـيـرِ نـهـان بــرايِ رضـايِ خـدا كنند
حـافـظ دوامِ وصـل ميسّـر نمـيشـود
شاهـان كـم التفـات بـه حـالِ گـدا كنند
مهم نيست كه ديگران در مورد او چگونه فكر ميكنند. مهم اين است كه او چگونه عمل ميكند البته بايد گفت كه نبايد خود را در معرض اتهام قرار دهد. بهرحال بايد از نو شروع كند. نياز به زمان دارد تا قوي شود. اين يك شانس است كه از نو شروع ميكند دوستان به كمك او خواهند آمد افكار خود را يك بررسي مجدد بكند و راه درست را انتخاب كند. نبايد بدبين باشد اما از چشم بد دوري كند. راز را نهفته دارد با هر كسي به اندازه توان درك او صحبت كند.